افسردگی به معنای ضعف یا شخصیت منفی نیست. افسردگی یکی از عوامل اصلی ناتوانی در جهان و سلامت عموم به شمار می رود. در ایالات متحده، حدود ۱۰ درصد بزرگسالان با اضطراب دست و پنجه نرم میکنند. تقریباً ۲۵۳ میلیون نفر(۳٫۶٪)در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ مبتلا به افسردگی اساسی بودهاند. درصد افرادی که حداقل یکبار به این بیماری مبتلا شدهاند از ۷٪ در ژاپن تا ۲۱٪ در فرانسه متغیر است. نرخ طول عمر در کشورهای توسعهیافته (۱۵٪) بیشتر از کشورهای در حال توسعه(۱۱٪) میباشد که این به نوبه خود طول دورههای افسردگی را مخصوصاً در دورههای بازگشت یافته بیشتر میکند. شایعترین دوره ابتلا، دهه ۲۰ یا ۳۰ زندگی میباشد.تعداد ابتلاها در زنها نیز دو برابر مردان گزارش شده است. اما به دلیل اینکه این یک بیماری روانیست، خیلی سختتر از بیماریهای دیگر مثلا کسترول خون بالا درک میشود. یکی از اصلی ترین دلایل این سردرگمی، تفاوت بین مبتلا بودن به بیماری افسردگی با فقط احساس افسردگی کردن است.
احساس ناراحتی و غم داشتن کاملا طبیعی است. اما اگر این نوع احساسات هر روز ادامه یابد می تواند نشانی از افسردگی باشد. تقریبا همه گهگاهی احساس افسردگی میکنند. نمره بد گرفتن، از دست دادن شغل، مشاجره کردن و حتی یک روز بارانی میتواند احساس غم ایجاد کند. گاهی اصلا هیچ علتی هم ندارد. تنها احساس افسردگی و غم میکنید. سپس شرایط تغییر میکند، و این احساس غم و اندوه برطرف می شود.
افسردگی بالینی متفاوت است. این یک اختلال پزشکی (بیماری) است، و تنها به خواست شما برطرف نخواهد شد. این نوع افسردگی، حداقل دو هفته متوالی به طول می انجامد و اختلالات قابل توجه در توانایی فرد برای فعالیت های روزانه همچون کار کردن، بازی کردن، یا عشق ورزیدن ایجاد میکند.
افسردگی میتواند علائم بسیار متفاوتی داشته باشد .
علائم احساسی و ذهنی افسردگی مانند:
· کم حوصلگی
· بی علاقگی نسبت به چیزهایی که معمولا از آن لذت میبردید،
· فکر کردن مکرر به مرگ و خودکشی
· احساس بیارزشی کردن یا احساس گناه شدید
· ناامیدی
· تمرکز فکری بسیار پائین
· بی قراری یا کندی
· گوشه گیری
· عدم تصمیم گیری و ضعف حافظه
علائم فیزیکی افسردگی مانند:
· تغییر در اشتها، خوردن زیادی یا از دست دادن اشتها، و در نتیجه افزایش یا کاهش وزن شدید
· خوابیدن خیلی زیاد یا خیلی کم و یا بی خوابی
· احساس خستگی مداوم یا انرژی پایین
· دردهای مزمن چون سردرد و کمردرد
· مشکلات گوارشی
· گرفتگی عضله
· تشدید دیگر مشکلات فیزیکی
تاثیر افسردگی بر مغز
افسردگی همچنین تاثیرات فیزیکی در داخل مغز دارد.
نخست آنکه، تغییرات را میتوان با چشم غیر مسلح و اشعه ایکس دید. لوپ پیشانی یا Prefrontal Cortex که مسئول کنترل احساسات، تصمیم گیری و تشکیل خاطرات است کوچک میشود.
در اسبک مغز - هیپوکمپوس یا hippocampus – جایی که خاطرات ذخیره می گردند و میزان تولید هورمون کورتیزول کنترل می شود، با افزایش سطوح کورتیزول و افسردگی، تولید سلول های مغزی یا نورون ها کاهش میابد و هیپوکمپوس نیز کوچک می شود. این می تواند باعث مشکلات حافظه گردد.
آمیگدال نیز از صدمات افسردگی آسیب می پذیرد. آمیگدال بخشی از مغز است که پاسخ های احساسی چون لذت و ترس را سامان دهی می نماید. در افرادی که دچار ااختلال افسردگی عمده هستند، آمیگدال در اثر قرارگرفتن در معرض کورتیزول زیاد به مدت طولانی، بزرگتر و فعالیتش بیشتر می گردد. یک آمیگدال بزرگ شده و بیش فعال می تواند خواب و فعالیت های دیگری را مختل نماید. همچنین می تواند باعث شود بدن انواع هورمون و مواد شیمایی را در خود آزاد نماید که باعث افزایش پیچیدگی در تشخیص و درمان افسردگی می گردد.
از دیگر تاثیرات افسردگی روی کارایی مغز می توان به :
· انتقال غیرطبیعی و یا کاهشِ انتقال دهندههای عصبی خاص در مغز، به ویژه سروتونین، نوراپی نفرین، و دوپامین
· کند شدن ریتم شبانه روزی مغز
· تغییر خاص در حرکات تند چشم در خواب و مرحله خواب عمیق در چرخهی خواب
· ایجاد اختلالات هورمونی مانند بالا بودن هورمون کورتیزول غدد فوق کلیوی
· بی نظمی در هورمونهای تیروئید
اشاره نمود.
تشخیص انواع افسردگی
تشخیص افسردگی کاملاً بر پایه تجربیات گزارش شده خود فرد وبررسیهای وضعیت شناختی میباشد و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن وجود ندارد. اما در مواردی، آزمایشهایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است علائم مشابهی را بوجود آورند انجام میگیرد.
اما در کل باید گفت ابزاری برای تشخیص نداریم که بتواند دقیقا آنرا پیش بینیکند یا اینکه زمان آشکار شدنش را به ما بگوید. زیرا علائم افسردگی نامحسوس هستند. شناخت فردی که به ظاهر خوب اما در واقع با افسردگی در کشمکش است دشوار است. براساس اعلام سازمان ملی بهداشت روانی، این افراد بهطور متوسط ۱۰ سال طول میکشد تا تقاضای کمک کنند.
روش های درمان افسردگی
داروها و مکملهای درمانی باعث افزایش مواد شیمیایی در مغز میشوند. در موارد بسیار شدید، درمان با الکتروشوک انجام میشود که مانند تشنج کنترل شده در مغز بیمار عمل میکند، و بسیار موثر است.
درمانهای مطمئن دیگری، مانند تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (بخش کوچکی از مغز) نیز مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
خب، اگر شما کسی را میشناسید که با افسردگی دست و پنجه نرم میکند، به آرامی او را تشویق کنید، تا به دنبال برخی از این گزینهها برود. حتی میتوانید به او پیشنهاد یک فعالیت معینی را بکنید، مانند اینکه به دنبال یک روانشناس در آن منطقه برود، یا لیستی از پرسشهایی را تهیه کند تا ازیک پزشک بپرسد.
برای فردی با افسردگی، برداشتن اولین گام به نظر غیرممکن میآید. اگر او احساس گناه یا شرم میکند، اشاره بر این دارد که افسردگی در مرحلهای است که باید درمان شود، مانند کسی که آسم و یا دیابت دارد. این یک ضعف شخصیتی یا ویژگی شخصیتی نیست، و نباید از خودشان این انتظار را داشته باشند که خودشان بتوانند از آن خلاص شوند مثل اینکه کسی از خودش انتظار داشته باشد تا بازوی شکستهاش را خودش درمان کند.
اگر خودتان تجربهای از بیماری افسردگی ندارید، از مقایسه آن با زمانی که احساس افسردگی میکنید اجتناب کنید. مقایسه آنچه که آنها تجربه میکنند، با احساس موقتی و طبیعی غم و اندوه میتواند در انها احساس گناه برای دست و پنجه نرم کردن با افسردگی ایجاد کند.
حتی تنها حرف زدن درباره افسردگی میتواند آشکارا کمک کند. برای مثال، تحقیقات نشان میدهد پرسش از شخصی که افکار مربوط به خودکشی دارد واقعا خطر اقدام به خودکشی را در او کاهش میدهد. گفتگوی آزاد درباره بیماریهای روانی کمک به فرسایش و کم رنگ شدن حس ننگ بیمار کرده و آنرا برای افرادی که نیاز به کمک دارند آسانتر میکند.
هرچه تعداد بیشتری از بیماران به دنبال درمان بروند، دانشمندان بیشتر در مورد افسردگی فرا میگیرند و درمانهای بهتر و موثرتری ایجاد خواهد شد.
غذا چه تاثیری روی مغز می گذارد؟
اگر همهی رطوبت را از مغزتان بیرون بکشید و آن را به اجزاء اصلی تغذیهای اش تقسیم کنید، چه شکلی خواهد شد؟
غالب وزن مغز بیآب شده از چربی ناشی میشود، که به لیپیدها معروفند.
در باقیمانده مغز، پروتئینها و آمینو اسیدها را خواهید یافت. مقدار کمی از ریز مغذیها و گلوکز.
مغز، البته بیش از حاصل جمع صرف بخشهای مغذی تشکیلدهنده آن است،
اما هر جزئی اثر متمایزی روی عملکرد، رشد، حالت وانرژی آن دارد.
پس آن بی حسی بعد از نهار، یا بیخوابی که شبها تا دیر وقت ممکن است احساس کنید، به سادگی میتواند اثر غذا بر روی مغرتان باشد.
اثر چربیها بر مغر شما، که معروف ترینشان امگا ۳ و ۶ هستند.
این اسیدهای چرب ضروری، که با پیشگیری از وضعیتهای تخریب مغزی، ارتباط دارند، باید از رژیم غذایی ما تأمین شوند.
در نتیجه خوردن غذاهای سرشار از امگا، مانند آجیل، دانه ها، و ماهیهای چرب، برای ساختن و نگهداری غشاءهای سلولی حیاتی هستند.
و در حالی که امگاها، چربیهای خوب برای مغز شما هستند، مصرف طولانی مدت از بقیه چربی ها، مثل ترانس و چربیهای اشباع، می تواند سلامت مغز را به مخاطره بیاندازد.
ضمناً، پروتئینها و آمینواسیدها که واحدهای سازنده و مغزی برای رشد و پیشرفت هستند، اینکه ما چطور احساس و عمل
میکنیم را دستکاری میکنند.
آمینو اسیدها حاوی مواد تشکیل دهندهی انتفال دهندههای عصبی میباشند. فرستندههای شیمیایی که سیگنالها را بین نورونها جابهجا میکنند. چیزهایی مانند حال و حوصله، خواب، حواس، و وزن را تحت تاثیر قرار میدهند.
آنها یکی از دلایلی هستند که ما بعد از خوردن یک بشقاب بزرگ پاستا احتمالا احساس آرامش میکنیم.
یا احساس هشیاری بیشتری بعد از یک غذای پر از پروتئین داریم.
ترکیبات پیچیدهی در مواد غذایی میتواند سلولهای مغز را تحریک کند تا هورمنهای سر حال کنندهای چون نوراپی نفرین دوپامین،
و سروتونین ترشح کنند.
اما رسیدن به سلولهای مغز مشکل است، و آمینواسیدها میباید برای دسترسیای که محدود است رقابت کنند.
یک رژیم غذایی با طیف وسیعی از غذاها به حفظ یک ترکیب متعادل از فرستندههای مغزی کمک میکند و ازاینکه حالتان زیادی به یک سمت متمایل شود جلوگیری میکند.
مثل بقیه اندامهای بدن ما، مغزمان نیز از فوائد یک تغذیه مداوم از ریز مغزیها بهرهمند میشود. آنتی اکسیدانها در میوهها و سبزیجات مغز را برای مقابله با رادیکالهای آزاد که باعث نابودی سلولهای مغز میشوند، قوی میکنند، و به مغزتان این قابلیت را میبخشد تا برای مدت زمان طولانیتری درست کار کند.
و بدون ریزمغزیهای قدرتمند، مثل ویتامین ب۶، ب۱۲ و فولیک اسید، مغزمان در برابر بیماری مغزی و زوال ذهنی آسیب پذیر خواهد بود.
مقدارهای کم از مواد معدنی آهن، مس، روی و سدیم، نیز برای سلامت مغز و رشد شناختی اولیه ضروری است.
برای اینکه مغز بتواند به طور موثر کار تبدیل و ترکیب این مواد ارزشمند غذایی را انجام دهد، به مقدار زیاد به سوخت نیاز دارد.
با اینکه مغز انسان فقط دو درصد از وزن ما را شامل میشود، بیشتر از ۲۰٪ از منابع انرژی ما را مصرف میکند.
غالب این انرژی از کربوهیدرات ها تامین میشود که بدن ما به گلوکز یا قند خون تبدیل میکند.
در حقیقت لوبهای جلویی مغز به افتادن گلوکز بسیار حساس هستند. تغییر در عملکرد ذهنی، یکی از علائم اولیه کمبود مادهی مغزی است.
اگر فرض کنیم که ما مرتباً در حال دریافت گلوکز هستیم، پس چگونه نوع مشخصی از کربوهیدراتها که میخوریم بر مغزمان اثر میگذارد؟
کربوهیدرات ها در سه شکل وجود دارند: نشاسته، شکر، و فیبر
با اینکه در اکثر برچسبهای غذایی، همه آنها در شمار کربوهیدرات گنجانده میشوند. از لحاظ نسبت شکر و فیبر به دستههایی کلی تقسیم میشوند که در اینکه مغز چطور به آنها واکنش نشان میدهد اثر گذار است.
یک غذای پر گیلیسمی، مثل نان سفید، باعث آزاد شدن سریع قند در خون، و سپس فرونشستن سریع قند خون میشود. قند خون میافتد، و همراه با آن دامنهی حوصله و توجه مان کاهش مییابد.
از سوی دیگر، دانههای جو، حبوبات، و غلات آزادسازی گلوکز آهستهتری را در پی دارند، که سطح پایدارتری از هوشیاری را
موجب میشوند.
برای داشتن توان مغزی پایدار، انتخاب یک رژیم غذایی متنوع از غذاهای مغذی ضروری است.
وقتی بحث به اینجا میرسد که شما چه چیز را گاز میزنید، میجوید و قورت میدهید، انتخاب شما یک اثر مستقیم و بلند مدت بر نیرومندترین اندام بدن تان دارد.
بهترین عملکرد مغز با خوردن این 12 مواد غذایی
شما با رعایت یک رژیم متوازن و مرتب غنی از اسیدهای آمینه ضروری، روغنهای امگا، مواد معدنی و ویتامینها می توانید افزایش عملکرد مغز خود را تضمین کنید:
ماهی:
ماهی سرشار از روغنهای ضروری، از قبیل امگا 3 میباشد. ماهیهای دریایی غنیترین منبع اسیدهای چرب میباشند. این ماهی ها شامل ماهی آزاد، هالیبوت، ماکرل و ساردین میباشند.
میوه زغال اخته:
این میوه لذیذ سرشار از آنتی اکسیدانهای قوی است که رادیکالهای آزاد را که سبب پیری میشوند از بین میبرد. همچنین این میوه دارای خواصی میباشد که شروع کاهش مربوط به افزایش سن را به تاخیر میاندازد. زغال اخته از مغز شما در برابر مواد شیمیایی و مضر محافظت می کند. زغال اخته با عوامل پیر شدن مبارزه می کند. خانواده زغال اخته حاوی یک ماده شیمیایی دارای پایه گیاهی به نام فلاونوید هستند که با سلول های عصبی تعامل دارد و تعاملات میان سلولی را ارتقا میدهد و سبب تولید مجدد نورون های عصبی میشود.
آجیل ها و دانه ها:
آجیل و دانه ها یکی از منابع اصلی امگا3 و 6 هستند. حاوی پروتئین و اسیدهای چرب و آرژینین آمینه میباشند که غده هیپوفیز را تحریک میکنند تا هورمون رشد را آزاد سازد. خوردن روزانه مقدار کمی اجیل و دانه های مختلف برای سلامت مغز و بدن توصیه می شود.
سبزیجات خانواده کلم
کلم بروکلی، گل کلم و کلم فندقی سرشار از ماده مغذی با نام کولین میباشند. این ماده برای حافظه و سلامت مغز ضروری میباشد. کولین پیش در آمد استیل کولین میباشد. استیل کولین در فرایندهای مغزی مشارکت دارد. همان طور که سن افزایش مییابد، خروجی کولین طبیعی بدن کاهش پیدا میکند. بنابراین میتوان با خوردن غذاهای مملو از کولین، تولید استیل کولین را افزایش داد و قدرت مغز را بهبود بخشید. منابع دیگر کولین تخم مرغ، دانه سویا، بادام زمینی، کلم، لوبیاچیتی و لوبیا قرمز میباشند.
روغن به صورت چربی های غیر اشباع
چربیهای غیراشباع حاوی اسیدهای چرب ضروری، اسید لینولنیک گاما هستند. این اسیدها علاوه بر دیگر فواید برای بدن، برای عملکرد مغز ضروری میباشند. روغن زیتون، کنجد، کانولا، بادام و روغن ماهی سرشار از اسیدهای چرب غیر اشباع میباشند.
چای سبز
چای سبز از فعالیت آنزیمی که در بیماری آلزایمر دخیل میباشد جلوگیری میکند. همچنین غنی از پلی فنلها و آنتی اکسیدانهاست که از پیری زودرس مغز جلوگیری میکند. لذا هر روز دو فنجان چای سبز بنوشید. شما به راحتی می توانید چای سبز را به جای چای سیاه که به آن عادت کردید عوض کنید. در اوایل شاید طعم تند چای سبز زننده باشد ولی با چند بار نوشیدن به طعم آن عادت خواهید کرد.
اسفناج
این ماده غذایی سبب افزایش قدرت ذهن شما نیز می شود. اسفناج حاوی آمینو اسید تریپتوفان است که یکی از اجزای کلیدی تشکیل دهنده ماده سروتونین است.
گردو
این ماده غذایی شبیه به مغز، دارای مقادیر زیادی DHA و ویتامین E و آنتی اکسیدان است که سبب تعدیل عملکردهای مغزی و پاکسازی مغز از سلول هایی میشود که دارای رادیکال های آزاد مخرب هستند. گردو و خانواده دانه های روغنی مشابه با آن همچنین سبب ترشح ماده خاکستری در مغز می شوند که مسئول فرآیندهای مختلفی نظیر حافظه، تصمیم گیری و احساسات است.
کلم بروکلی
کلم بروکلی نه تنها به عضله سازی و چربی سوزی کمک می کند بلکه حاوی مقادیر زیادی ویتامین K بوده و برای تقویت حافظه و قدرت پردازش مغز بسیار مفید است. استفاده از خانواده کلم و به ویژه کلم بروکلی در رژیم غذایی می تواند قدم بسیار مثبتی برای سلامت جسم و مغز باشد.
میوه آووکادو
آووکادو ها از جمله گیاهانی هستند که در حالت رسیده دارای چربی های سالم غیراشباع اند و سبب افزایش جریان خون و رسیدن اکسیژن به مغز میشود که به معنی تحویل سریعتر مواد غذایی به مغز و افزایش عملکرد مغز است. این گیاهان همچنین سبب حفظ سلامت غشاهای سلولی مغز و سلول های عصبی ویژه با نام آستروسیت ها میشوند که از جمله سلول های پیشتیبان نورون ها هستند.
تخم مرغ
تخم مرغ یکی از منابع اصلی غذایی ما بوده و هست و استفاده صحیح از آن می تواند به کاهض وزن و افزایش قدرت بدن و مغز کمک کند. تخم مرغ غنی از ترکیباتی با نام کولین است که برای تولید استیل کولین که یک نوروترانسمیتر مهم برای تعاملات حافظه و سلولی است، ضروری است.
شکلات تلخ
یکی از بهترین مواد غذایی برای مغز، شکلات تلخ غنی و تیره است. این ماده تقریباً دارای تمامی خواصی است که مواد غذایی دیگر برای ارتقای عملکرد مغز دارند؛ این ماده دارای مقادیر بالایی از تریپتوفان و آنتی اکسیدان ها است و سبب بهبود جریان خون در مغز میشود و ترکیبات منحصربفرد کاکائو سبب ارتقای تفکر، هوشیاری و حافظه میشود.
شما با استفاده از این مواد غذایی مفید برای تقویت مغز می توانید به هدف خود برسید
بر خلاف تصور بسیاری، در بین ضررهای سیگار برای بدن تفاوت اندکی بین انواع مختلف مصرف تنباکو وجود دارد. بنابراین فرقی نمی کند شما سیگار دود می کنید یا قلیان یا از ویپ استفاده می کنید. در دود کردن تمامی این محصولات مواد مضر مانند استون، تار، نیکوتین و مونوکسید کربن وجود دارد. طبق تحقیقات موجود سیگار دارای حدود 600 ماده تشکیل دهنده است که بسیاری از آنها در سیگار برگ، قلیان و ویپ هم یافت می شوند.
این مواد نه تنها به ریه ها و سیستم تنفسی آسیب های جدی وارد می کنند بلکه تمامی بدن و حتی اراده و شخصیت شما را تهدید کرده و تغییر می دهند. برخی از این آسیب ها بلافاصله و برخی در طولانی مدت روی بدن و ذهن تاثیر می گذارند.
با هر پُک سیگار، دود آن بیش از ۵۰۰۰ ماده شیمیایی را با بافتهای بدنمان مورد تماس قرار میدهد. بسیاری از این مواد شیمیایی سمی بوده و ارتباط مستقیم حداقل 69 عدد از آنها با انواع سرطان کاملا اثبات شده است.
علاوه بر این فرد سیگاری نه تنها به خود آسیب می زند بلکه تاثیر سیگار برای اطرافیان خود و سلامتی آنها را نیز منجر می شود. عاملی که به آن تاثیرات سیگار یا دود غیر مستقیم نیز گفته می شود. این نوع آسیب های اجتماعی به همراه آسیب های شخصیتی می تواند از در شمار ضررهای سیگار در جامعه قرار بگیرد.
سیستم عصبی
یکی از معروف ترین مواد تشکیل دهنده تنباکو، نیکوتین است. در مدت ۱۰ ثانیه، جریان خون نیکوتین را به مغز میرساند که باعث رهاسازی دوپامین و سایر انتقالدهندههای عصبی شامل اندورفینها میشود که احساس لذت و اعتیاد آور بودن سیگار کشیدن را بهوجود میآورند.
علاوه بر این، ضررهای سیگار برای بدن و مغز در اثر همین عادت ناسالم، برای پوشش دهی میزان بسیار نیکوتینی که وارد بدن می شود، تعداد دریافت کننده های نیکوتین را افزایش می دهد و آستانه تحمل آن را نیز به صورت فیزیکی از طریق ترشح هورمون ها و به صورت ذهنی از طریق ناخودآگاه بیشتر می کند.
در نتیجه زمانی که نیکوتین به میزان مشخص شده به بدن نمی رسد، فرد احساس استرس، افسردگی، عصبی شدن، سردرد و بی خوابی می کند که این نیز به باور غلط آرامش بخشی و لذت کشیدن سیگار دامن می زند.
دستگاه تنفس
با گذشت زمان، دود سیگار به انتهای عصبی در بینی صدمه زده که باعث از بین رفتن بویایی میگردد. علاوه بر آن افزایش میزان سرفه، سرماخوردگی، تنفس سخت و آسم تنها یک شروع تلخ از جریان آسیب های متعدد به این سیستم حیاتی بدن است.
درون راههایهوایی و ششها، دود سیگار احتمال التهاب و عفونت را در کنار بیماریهای مزمن همچون برونشیت و آمفیزم، و همینطور سرطان ریه افزایش میدهد. این کار را با صدمه زدن به سیلیا، که ساختارهایی مو مانند به منظور پاک نگه داشتن هوا دارند، انجام میدهد. جای تاسف است که از هر 10 مرگ در اثر سرطان ریه، 8 عدد آنها به دلیل مستقیم سیگار کشیدن بوده است.
این دود بعداً کیسه هوایی که کیسههای کوچکی به منظور تبادل اکسیژن و دیاکسید کربن مابین خون و ششها هستند یا نایژه ها را پر میکند و به آنها آسیب میزند. هرگاه یکی از نایژه ها از بین بروند دیگر رشد نمی کنند پس بخش از ریه کاملا از بین میرود که در نهایت باعث بیماری آمفزیم می گردد. یک گاز سمی بهنام کربن مونوکسید از آن غشا به درون خون عبور میکند و به هموگلوبین میپیوندد و جای اکسیژن که باید به سراسر بدن منتقل میشد را میگیرد. این یکی از دلایلی است که سیگار کشیدن میتواند موجب محرومیت از اکسیژن و تنگی نفس گردد.
قلب و عروق
متاسفانه سیگار کشیدن سیستم قلبی – عروقی اطرافیان فرد سیگاری که تحت دود غیر مسقیم قرار می گیرد را نیز به همان اندازه فرد سیگاری تهدید می کند. این تاثیر سیگار روی اطرافیان ، ریسک های سکته، حمله قلبی و انواع بیماری های قلبی – عروقی در آنها را نیز افزایش میدهد.
سیگار کشیدن به تمامی سیستم قلبی – عروقی آسیب های جدی وارد می کند. نیکوتین و سایر مواد شیمیایی درون سیگار باعث تنگی رگهای خونی و آسیب زدن به پوشش ظریف لایه درون رگی میشوند که محدود شدن جریان و افزایش فشار خون را به همراه دارد. این عوامل باعث ضخیم شدن دیواره رگهای خونی و افزایش چسبندگی پلاکت خونی میشوند که به نوبه خود احتمال شکلگیری لخته و ایجاد حملات قلبی و سکته مغزی را تا دو برابر افزایش می دهد.
پوست
از دیگر ضررهای سیگار برای بدن ما، اثرات و تغییرات ظاهری و پوستی معمولا نسبت به دیگر آسیب ها بیشتر در معرض دید قرار دارند. مواد مضر موجود در سیگار ساختار پوست بدن را تغییر می دهند. در این راستا تحقیقات مختلف رابطه سیگار کشیدن و افزایش احتمال ابتلا به سرطان پوست را تایید می کنند.
ناخن های دست و پا نیز از اثرات مخرب سیگار در امان نبوده و بیشتر دچار انواع عفونت های قارچی می گردند. موها نیز در اثر کمبود اکسیژن دریافتی و تضعیف ریشه، همینطور تغییر در روند رشد، با شدت بیشتری سفید می شوند، ریزش می کنند و به سمت کچلی می گرایند.
علاوه بر این، کاهش میزان اکسیژن رسیده به پوست باعث افزایش سرعت پیر شدن و از شادابی افتادن آن می گردد. سیگار کشیدن احتمال دچار شدن به انواع چروکیدگی پوست بالخص در ناحیه چشم ها و دهان را سه برابر می کند، گونه ها را کوچک و خالی کرده و باعث داشتن چهره ای بیش از حد لاغر می شود.
استخوان ها و ماهیچه ها
سیگار کشیدن استخوان ها را ضعیف و شکننده می کند زیرا مواد مضر موجود در سیگار، سیکل طبیعی سلامتی استخوان ها را بهم می ریزند. در این شرایط توانایی بدن برای تولید بافت استخوانی سالم و جدید کاهش و فرآیند شکست بافت های استخوانی موجود نیز افزایش میابد. در طول زمان استخوان ها نازک تر و چگالی استخوانی داخل ۀنها کاهش میابد. در مقایسه با افراد سالم، افراد سیگاری در ریسک بالاتری از شکست های استخوانی قرار دارند و استخوان های شکسته زمان بیشتری نیاز دارند تا بهبود بیابند.
ماهیچه ها نیز مانند بسیاری از ارگان های دیگر بدن ما در اثر کمبود دریافت مواد مغذی و اکسیژن مورد نیاز خود به دلیل مشکلات عروقی و فشار خون بالا، صدمه می بینند
سیستم گوارشی
سیگار کشیدن همچنین آستانه انسولین را بالا می برد و باعث ایجاد مقاومت در برابر انسولین می گردد. مقاومت انسولین در اثر سیگار باعث افزایش ریسک ابتلا به دیابت نوع 2 نسبت به افرادی که سیگار نمی کشند می شود. سیگار کشیدن در طول بیماری دیابت، درمان و کنترل آن را به شدت سخت می کند.
علاوه بر پوسیدگی به دلیل تاثیرات مخرب ماده سیاه رنگ قطران روی سطوح و مینای دندان، بوی بد دهان، از دست دادن حس چشایی و بیماری های لثه، سیگار کشیدن احتمال ابتلا به انواع سرطان دهان، گلو، حنجره و مری را به شدت افزایش می دهد. تحقیقات نشان داده است که بیش از 93% سرطان های حنجره با سیگار کشیدن کاملا مرتبط است.
سیگار به کلیه ها نیز رحم نمی کند و یک عامل افزایش ریسک ابتلا به سرطان کلیه ها می باشد. مطالعات نشان داده است که نسبت به یک فرد سالم، احتمال ابتلا به سرطان کلیه در فردی که روزی 10 عدد سیگار می کشد 1.5 برابر و فردی که 20 سیگار می کشد 2 برابر بیشتر است.
توانایی تولید مثل
از دیگر آسیب های وارده به دستگاه تولید مثل مردانه می توان به آسیب های وارده به اسپرم، کاهش تعداد آنها و افزایش احتمال ابتلا به سرطان بیضه اشاره نمود.
کاهش رسیدن جریان خون به آلت تناسلی به دلیل تاثیر سیگار روی بدن و سیستم عروقی، در مردان باعث مشکلات کارایی ضعیف و ناتوانی جنسی، و در زنان عدم لذت جنسی و دردهای ناشی از عدم ترشح مایعات تناسلی در هنگام مقاربت می گردد. کاهش هورمون های جنسی و در نتیجه کاهش میل جنسی از دیگر ضررهای سیگار برای بدن می باشد.
در زنان، مشکلات نازایی به شدت افزایش می یابد و قابلیت باروری در زنانی که سیگار می کشند نسبت به زنان سالم 30% کاهش می یابد. سیگار کشیدن در طول دوران بارداری می تواند احتمال سقط جنین، تولد زودرس و مرده زایی را تا 25% افزایش دهد. همچنین احتمال ابتلا به سرطان رحم به دلیل ناتوانی بدن در دفع عفونت های مختلف افزایش می یابد.
سیستم ایمنی
افراد سیگاری ریسک بالاتری در ابتلا به بیماری های خود ایمنی مانند روماتیسم مفصلی (یکی از شایع تری بیماری های التهابی سیستمیک مفاصل) و تصلب بافت چندگانه یا همان MS (که بخش های مختلفی از سیستم عصبی را مختل می کند) را تحمل می کنند.
تعداد سلولهای گلبول سفید در خون در فردی که سیگار می کشد همواره بالاست. ارتباط میزان بالای این گلبول های سفید در خون به مدت زیاد با افزایش احتمال به انواع حملات قلبی، سکته و سرطان نیز اثبات شده است. بهعلاوه، موادی چون آرسنیک و نیکل میتواند باعث اختلال در عملکرد ترمیم DNA شود، در نتیجه قابلیت مبارزه بدنمان با اغلب سرطانها را زیر سوال میبرد.
سیگار کشیدن با افزایش تعداد گلبول های سفید در خون، سیستم ایمنی بدن را نیز ضعیف می کند زیرا این سربازان بدن به صورت مدام در جنگ با انواع التهاب ها و آسیب هایی هستند که از طریق سیگار کشیدن به بدن وارد شده است. آنها توانایی خود در مبارزه با دیگر بیماری های و اجسام خارجی که سلامتی بدن را تهدید می کنند را از دست می دهند.
منبع: ضررهای سیگار برای بدن – وبسایت ایران محتوا
چالز داروین، مایکل جردن، و یودا (شخصیت فیلم های جنگ ستارگان( چه چیزی را مشترک دارند؟
آنها مانند خیلی از افراد تاریخی یا خیالی، و در برخی موارد با انتخاب خودشان، کچل یا طاس هستند.
برای قرنها، این گنبد درخشان بالای چشم های انسان، نماد هوش بوده است،
اما با وجود این، خیلی از افراد طاس هنوز آرزو دارند که موهایشان برگردد.
دانشمندان مدتهای طولانی در این مورد اندیشیدهاند، « چرا برخی از مردم موهایشان را از دست میدهند، و چگونه میتوان آنها را برگرداند؟»
تعداد موهای کامل سر ما حدود ۱۰۰٫۰۰۰ تا ۱۵۰٫۰۰۰ هست، و دانشمندان در مورد انبوهی آن، دو چیز کشف کردهاند.
نخست، جوانه موی که ما میبینیم، بیشتر از کراتین ساخته شده است. پروتئین باقی مانده از سلولهای مرده که بعنوان سلولهای نو از پایین آنها به بالا رشد میکنند.
دوم، ساختار محرک رشد مو فولیکولهای مو خوانده میشود. شبکهای از ارگانهای پیچیده که قبل از تولدمان تشکیل میشوند، و رشد مو سیکل همیشگی است.
این چرخه سه مرحله دارد.
اولی مرحله رشد، آنژن هست،
که تا ۹۰درصد از فولیکولهای مو که در حال حاضر دارید. باعث میشوند موهای شما با نرخ یک سانتیمتر در ماه رشد کند.
آنژن، بستگی به ژن ٓشما میتواند برای دو تا هفت سال باقی باند.
بعد از این دوره مولد، سیگنالهای داخل پوست به برخی از فولیکول به ورود به مرحله جدیدی شناخته شده به عنوان کاتاژن،
یا مرحله رگرسیون یا برگشت به عقب است، که باعث میشود فولیکولهای مو به به کسری از طول اولیه شان کوچک شوند.
عمر کاتاژن دو تا سه هفته است. و این تامین خون را در فولیکول قطع میکند، و یک دسته مو را میسازد، بدین معنا که آماده ریختن هست.
آخر سر، موها وارد مرحله تلوژن میشوند، که مرحله استراحت هست و مدت ۱۰ تا ۱۲ هفته طول میکشد. حدود ۵ تا ۱۵ درصد از فولیکولهای پوست سرشما را تحت تاثیر قرار میدهد.
در طول تلوژن، تا ۲۰۰ تار مو میتواند در روز بریزد که کاملا طبیعی هست.
سپس، چرخه رشد موهای نو شروع میشود اما همه سر مودار نیست. در واقع، رشد برخی از آنها در واکنش به تغییرات بدن در طول زمان به طور فزاینده تکه تکه میشوند.
چرا مو های ما می ریزد؟ عوامل موثر در ریزش
1- ژنتیک
این نوع کچلی بسیار قابل پیش بینی بوده و شما مراحل ریزش مو ( مثل مقیاس نوروود ) را تجربه خواهید کرد
2- شرایط هرمونی بدن
عوامل زیادی در این زمینه می توانند باعث ریزش قسمتی یا کل مو به صورت موقتی یا دائمی شوند. یکی از این عوامل ریزش مو سر می تواند حاملگی یا مشکلات قده تیرویید باشد.
این عوامل ریزش مو سر میتواند به صورت موقتی بوده و بعد از بهبود وضعیت پزشکی ، ریزش مو در طی ماه های بعدش کمتر خواهد شد و یا موهای ریخته دوباره رشد خواهند کرد.
3- احساس هایی مثل استرس
یکی از عوامل ریزش مو سر که می تواند برگشت ناپذیر هم باشد، استرس مستمر و طولانی مدت است.
4- استایل بیش از حد مو
گِلت کردن، دم اسبی و حالت هایی که مو های را سفت می کِشد و یا به هم گره میزند می تواند باعث کنده شدن و کم پشت شدن مو سر در مردان و زنان شود.
5- سن هم خیلی مهمه
یکی از عوامل اصلی ریزش مو سر مردان و زنان ، با بالا رفتن سن می باشد و به صورت طبیعی مو انسان کم می شود.
6- وزن شدید کم کردن
کم شدن شدید وزن در کوتاهی مدت می تواند یکی از عوامل ریزش مو سر به صورت موقتی باشد. با تعادل مجدد وزنی بعد از گذشت چندین ماه، ریزش مو به صورت طبیعی باز خواهد گشت.
7- بیماری های با درمان طولانی مدت مثل دیابت
بیماری های عمری یا درمان های طولانی مدت ، می تواند ریزش مو را به سمت دائمی شدن سوق دهد.
8- کشیدن خاراندن مو
یکی از عوامل کم پشت شدن مو سر به طور اصطلاح همون "ور رفتن با مو" می باشد. دست بردن مکرر و کشیدن مو باعث کنده شدن و کم پشت شدن مو سر می گردد.
9- سیگار کشیدن
تحقیقات نشان داده رابطه مستقیمی بین سیگار کشیدن و ریزش مو سر در مردان وجود دارد. قلیان نیز مانند سیگار دارای نیکوتین و تعداد بیشماری سموم مضر برای بدن انسان می باشد.
استفاده طولانی مدت از دخانیات باعث ریزش مو دائمی نیز خواهد شد.
10- اشعه خورشید
تحقیقات نشان داده که اشعه فرابنفش می تواند باعث ریزش مو به صورت موقتی شود.
11- سرطان داشتن و شیمی درمانی
بیمارانی که در مرحله شیمی درمانی یا پرتو درمانی هستند به صورت موقتی کچلی و ریزش شدید مو را تجربه می کنند.
12- باور درون وجودت
به این معنی که هر چه شما امید خود را برای داشتن مو های پر پشت و سالم از دست بدهید ریزش مو شما هم شدید تر خواهد شد.
منبع: عوامل ریزش مو سر - وبسایت ایران محتوا
هر روز و هر ثانیه، افراد اطراف ما در حال تولید سیگنالی هستند.
توانایی خواندن مردم، به توانایی دریافت این سیگنال توسط شما بستگی داره.
این توانایی شاید تخیلی به نظر بیاد. اما واقعیت اینه که با داشتن دانش مورد نیاز میتونی از فکر طرف مقابل مطلع بشی. این فرکانس، زبان بدن نام داره.
وقتی یه دختر از شما خوشش بیاد. بدن، به فرکانس مغز وصل میشه. هر چه این سیگنال و فرکانس رو بهتر تشخیص بدی. شانس بیشتری برای بدست آوردن دل آن دختر خواهی داشت.
این رفتار همه جا هست. مردم اطرافت همواره در حال تولید رفتارهای عجیب هستند. و جالب اینه که
با دیدن این رفتار، میفهمی که حتما یک مشکلی وجود داره. ولی نمیدونی چه مشکلی و برای چی.
اکثر مردم از زبان بدن خود آگاه نیستند.
درک جزییات اون، میتونه شما را وارد دنیایی جدید بکنه.
باعث میشه چیزی که اکثر مردم نمیبینن رو ببینی. علم میگه که مغز و بدن با هم رابطه نزدیک دارند. به هم متصل هستند. در واقع مثل آینه همدیگه هستند.
دختری را که در مورد شب بیرون رفتن به مادرش دروغ می گوید را تصور کن. موقع حرف زدن، شاید سرش رو بخارونه یا سرفه کنه. و رفتار های عجیبی مثل اینها داشته باشه. این رفتار ها شاید مانند عوارض سرما خوردگی باشه. ولی با توجه به شرایط آن لحظه دختر، این رفتار ها نشان دهنده عدم صداقت این دختر با مادرش هست.
تاحالا دقت کردی چرا نمیتونی به والدینت دروغ بگی؟
چون اونا در مورد زبان بدن تو آگاه هستند و فرقشو سریع میفهمن. واسه اونا فهمیدن اینکه دروغ میگی یا نه
خیلی آسونه. چون اونا تغییرات ریز در رفتارت رو تشخیص میدن.
در ارتباطات بین انسان ها، کلام ، 7 درصد ارتباط و ارتباطات از طریق زبان بدن 93 درصد دیگر را تشکیل میدهد.
قسمت بزرگی از زبان بدن ، تُناژ و قدرت صدا است. از دقت کردن به تُن صدا ، میتونی از افکار ذهن، خبردار بشی. فقط با دقت و بررسی تُناژ صدا.
وقتی به صدای بقیه گوشی میدی ، شاید یکی بلند و یکی دیگه آروم صحبت کنه. ولی میان اونها، یکی با قدرتمند ترین صدا صحبت میکنه و مالک این صدا همون رهبر گروه خواهد بود.
این ساده ترین روش برای یافتن رهبر هر گروهی هست. قدرتمند صحبت کردن راه خوبی برای بدست آوردن مقام رهبری اطرافیان است. پس دفعه بعدی که رفتی بیرون ، اگاهانه به تُن صدای مردم گوش بده و دقت کن.
در اکثر موارد، صدای قدرتمند نشان دهنده شخصیت قوی و صدای ضعیف، نشان دهنده شخصیت ضعیف است. وقتی میخوای مردم رو بخوانی ، همیشه از جمع چند شواهد تصمیم بگیر. از یک نشانه تنها، نمیشه نظر خوبی داد.
میگن چشم دریچه ای به سوی روح است. این درست است.
اما همین رو هم میشه در مورد نحوه راه رفتن گفت. هر روز هر جا که هستی ، کلی آدم میبینی که دارن راه میرن. با 7 میلیارد آدم ، کمبود انسان برای بررسی این مورد نیست.
آدم معمولی بیشتر به کلام شما توجه میکنه تا به نحوه راه رفتن شما. ولی نحوه راه رفتن، واقعیت رو میگه.
استثنا هم وجود داره اما در اکثر موارد کسی که قدرتمند راه می رود احتمالا شخصیت قدرتمندی هم دارد. دفعه بعد که در جمع آدم ها بودی ، جداُ به نحوه راه رفتنشون دقت کن.
اونموقع اون جزییاتی که بقیه نمیبینن رو میتونی ببینی.
راه رفتن مردم چه جوریه؟
اگه سرشون پایینه، چشم تو چشم نمیشن و قدم های کوتاه بر میدارن. احتمالا شخصیت ضعیفی دارن
آدمی با شخصیت قوی و اعتماد به نفس بالا ، قدم های بلند تری بر میداره. انگار هر قدمش، یک دلیلی داره. انگار جای مهمی باید بره.
تُن صدا، نحوه قدم زدن و رفتار های خاص بدن یک فرد ،میتونه افکار و شخصیت اون فرد را برای شما آشکار کنه.
بله! زبان بدن به همین سادگی است. شما با رعایت چند نکته ساده و دقت به رفتار و کردار اطرافیان، خیلی زود میتونین با زبان بدن خیلی ها آشنا بشین. جالبه بدونین که، هر چه یک انسان نسبت به زبان بدن و رفتار های خودش نا آگاه باشه، زودتر میشه شناختش.
ما باید زبان بدن را جدی بگیریم و نسبت به اون آگاهی پیدا کنیم.
راه دیگری هم برای پی بردن از افکار مردم هست. اون هم " زبان و کلام " هست. هر روز میلیارد ها کلمه گفته میشه اما در کل، به هر کدومشون(به صورت تکی) توجه کمی میشه. برای باز کردن قفل ذهن مردم به "کلمات کلیدی" که میگن دقت کن. اکثر مردم اینا رو نمیبینن. کلمات هم مثل زبان بدن ، باعث میشه شخصیت مردم کم و بیش آشکار بشه.
شما میتونین قسمت اول زبان بدن را اینجا پیدا کنین.
کسی رو تصور کن که بعد هر جمله ، از عبارت " فکر کنم" یا "گمان کنم" استفاده میکنه. این عبارت معمولا نشان دهنده شک و تردید و شخصیت ضعیف اون فرد است. افرادی با شخصیت های ضعیف، معمولا از این عبارت ها استفاده می کنن. مثل عبارت "من نمیدونم" .
با دقت به کلمات مردم، متوجه میشی که اکثر مردم به 2 دسته تقسیم می شوند.
2- شخصیت منفعل و ضعیف
شخصیت های ضعیف معمولا با مسایل به صورت غیر مستقیم و منفعل برخورد میکنند. از کلماتی استفاده میکنند که نشان دهنده عدم کنترل اونا روی زندگیشون هست. و جوری وانمود میکنن انگار اتفاق ها همین جوری واسشون می افته.
معمولا شخصیت های ضعیف، مستقیم و شفاف صحبت نمی کنند. انگار همش دور مسائل میرقصند و در نهایت به نتیجه واحد نمیرسند.
اما شخصیت های قوی معمولا به صورت مستقیم صحبت می کنند. اونا در میان کلامشون کمتر مِن و مِن میکنند و با صدایی قدرتمند و رسا صحبت می کنند.
خیلی مهمه بدونین که مغز انسان خیلی قدرتمند هست. در موقع تفکر ، در ذهن فقط از اسم و فعل استفاده میشه. در واقع ، موقع حرف زدن، کلمات صفت هستند که باعث بروز شخصیت اصلی فرد می شوند.
قبل اینکه بتونین بقیه رو خوب بخونین، باید بدونید که تجربیات بچگی، ستون های اصلی شخصیت بزرگسالی را تشکیل می دهند.
متصدی فروشگاه و گارسون رستوران ، زندگی الانشون از عادت ها و رفتار هایی که در دوران بچگی یاد گرفتند و تجربه کرده اند، تشکیل می شود. در واقع تجربیات بچگی ما ، قسمت بزرگی از شخصیت آینده ما رو می سازه.
مگر اینکه به صورت آگاهانه در بزرگسالی این رفتار ها رو تغییر بدین. و تغییر بنیادی در رفتار و کرداد با افزایش سن ، معمولا سخت تر میشه.
به طور مثال بچه ای رو فرض کنید که در دوران رشد ، عدم اعتماد به نفس در او بوجود آمده باشه. و این موضوع در زبان بدن او آشکار باشه. همین شاید باعث بشه این بچه تا آخر عمرش، فقط با خانواده زندگی کنه. حتی اگر هم موفق بشه و از اونا جدا بشه ، عدم اعتماد به نفس او، در شکل های دیگه ای بروز میکنه. شاید از غریبه ها بترسه.
هر کسی در دوران بچگی ، خواسته ها، آرزو ها و توانایی هایی کسب میکنه. شاید کل عمرشو صرف رسیدن به این خواسته ها بکنه.
مثال بعدی در زبان بدن ، آخرین فرزند خانواده است که والدین همیشه توجه ویژه ای به او می کردند. در مراحل بعدی عمر اون بچه ، وقتی از خانواده جدا شد. راه های دیگه ای برای دست یابی به این توجه پیدا خواهد کرد. مثلا با لباس های خیلی چشم گیر یا مشارکت در فعالیت هایی که باعث میشه بقیه بهت توجه کنن.
بچه ای دیگه رو تصور کن که در مدرسه همیشه مسخره شده. چون بقیه باعث شدن این بچه احساس ضعیف بودن بکنه ، او در بزرگسالیش کار هایی خواهد کرد تا قوی و قدرتمند جلوه کنه.
این قضیه شاید در مورد اکثر بدن سازان خیلی عضلانی هم صدق بکنه.
با بررسی تجربیات دوران بچگی ، ما میتونیم شخصیت بزرگسالی او را درک کنیم. مخصوصا تجربیات دردناک و غمگین تاثیر بسیار زیادی در زبان بدن و کلام می گذارد.
حتی این که بچه چندم باشی هم میتونه شخصیت بزرگسالی را تا حدی تعریف کنه. ترتیب فرزندان خانواده به 4 تا تقسیم میشن:
1- بزرگترین فرزند
2- کوچکترین
3- بچه وسطی
4- تک فرزند
بچه بزرگ خانواده معمولا از توجه زیاد والدینش به کوچکترین فرزند، عصبانی و ناراحت میشه. که میتونه باعث تولید حسادت و عدم اعتماد به نفس بشه. و این رفتار ها رو میتوان خیلی سریع در زبان بدن آن بچه تشخیص داد.
کوچکترین فرزند معمولا با بزرگترین فرزند، برای بدست آوردن توجه والدین رقابت می کنه. این رقابت میتونه حتی تا آخر عمر ادامه داشته باشه.
کوچکترین فرزند معمولا بیشترین ریسک رو میکنه. چون در بچگی یاد گرفته اگه ریسک کنه به اون چیزی که میخواد میرسه. این خصوصیت وقتی به بزرگسالی منتقل بشه ، این قابلیت ریسک پذیری میتونه مفید یا مخرب بشه.
جالبه بدونین که خیلی از آدم های موفق دنیا ، آخرین فرزند خانواده بودن و ریسک زیاد کردن.
اما بچه وسطی، معمولا بیشترین ضربه رو میخوره. چون کمترین توجه به او میشه.
تک فرزند هم معمولا به اعتماد به نفس کاذب میرسه. خصوصیاتی مانند بد خلقی و بی اهمیتی به بقیه در زبان بدن او آشکار است. چیزی که در مورد تک فرزندان باید بدونین اینه که اونا بیشتر از بقیه به انتقاد حساس هستند. و اگه توسط والدین نُو نُو ررررر بزرگ بشن ، بزرگسال که میشن ، دنبال هر راهی میگردن تا مرکز توجه بشوند.
خیلی از رفتار ها، علایق، غذا ها و غیره ، از دوران بچگی ریشه میگیره. و با مراقبت های مناسب والدین می توان کلام و زبان بدن بچه ها رو تقویت کرد.
و با دانستن این واقعیت ، میتونین خودتونو بیشتر بشناسین.
و همین طور میتونی ذهن و زبان بدن بقیه رو بهتر بخوانی
منبع: ایران محتوا